۷ نتیجه برای کاربری اراضی
هادی معماریان، محمد تاجبخش، کریم عباسپور، سیوا بالاسوندرام،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
حوزه آبخیز هولو لانگات به عنوان یک حوزه استراتژیک در مالزی در سالهای اخیر تحت تاثیر تغییرات شدید در مدیریت زمین بوده و به تبع آن شرایط هیدرولوژیکی متفاوتی پیدا نموده است. در این مقاله اثرات تغییر کاربری و توسعه شهری بر شرایط هیدرولوژیکی و وضعیت رسوبدهی حوزه قید شده فوق به کمک مدل SWAT مورد ارزیابی قرار گرفته است. چهار نوع سناریوی مدیریت زمین برای این منظور در نظر گرفته شده که آنالیز تغییر کاربری را در گذشته، حال، آینده و شرایط حفاظت شده بررسی مینماید. مبنای بررسی سناریوی شرایط گذشته نقشههای کاربری اراضی در سالهای ۲۰۰۲، ۱۹۹۷، ۱۹۹۰، ۱۹۸۴ و مبنای تحلیل شرایط حال حاضر نقشههای سال ۲۰۰۶ بوده است. برای تحلیل شرایط آینده، نقشه کاربری اراضی سال ۲۰۲۰ بر اساس مدل تحلیل استوکاستیک زنجیره مارکوف شبیهسازی شده است. نقشههای کاربری در شرایط حفاظتی بر اساس اسناد و راهنمای منتشره از دپارتمان محیط زیست و دپارتمان شهرسازی مالزی آمادهسازی شده است. جهت آنالیز عدم قطعیت و واسنجی مدل از الگوریتم SUFI-۲ استفاده شد و در نهایت مشخص گردید که مدل SWAT برای شبیهسازی دبی آب در طی سالهای ۲۰۰۸-۱۹۹۷ و برای شبیهسازی بار رسوبی در فاصله سالهای ۲۰۰۴-۱۹۹۷ دارای کارآیی مطلوب میباشد. مقایسه سناریوهای مختلف نشان داد که تفاوتهای معنیداری در میزان رواناب و بار رسوبی رودخانه بین سناریوی حفاظت شده و گذشته با سناریوی پایه (۲۰۰۶) وجود دارد. و این تفاوتها در میزان رواناب، رسوبدهی و تغذیه سفره آب زیرزمینی بین سناریوی آینده و سناریوی پایه نیز معنیدار میباشد.
زهرا زراعتکار، عباس خاشعی سیوکی، فرزاد حسن پور،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
کمبود بارش و به دنبال آن کمبود آب یکی از مهمترین مشکلات مناطق خشک و نیمهخشک است. از جمله راههای تأمین آب برای این مناطق، جمعآوری و ذخیره آب باران است. مکانیابی، یافتن مجموعهای از گزینههای مکانی مناسب برای یک کاربرد خاص است که مسئله تصمیمگیری چند معیاره با سادهسازی، تعریف راهبردهای تصمیمگیری و تسهیل پردازشهای مکانی میتواند در مسائل مختلف تصمیمگیری مکانی به شیوه های گوناگون استفاده شود. هدف از این تحقیق تعیین مکانهای مستعد برای جمع آوری آب باران در حوضه شهری بیرجند با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی میباشد. در این پژوهش برای به دست آوردن مناطق مناسب برای جمعآوری آب باران از ۵ معیار شیب، بارندگی سالانه، کاربری اراضی، فاصله از کانال سطحی و رودخانه در محدوده مطالعاتی استفاده شد. برای استفاده از این مدل ابتدا لایه های اطلاعاتی تهیه شده بر اساس نوع رابطهشان با این پدیده طبقهبندی و امتیازدهی شده و در نهایت وارد مدل شدند. لایه ترکیبی نهایی در چهار کلاس شامل پتانسیل بسیار بالا، بالا، متوسط و کم طبقهبندی گردید. نتایج نشان داد معیارهای کاربری اراضی، فاصله از رودخانه و کانال سطحی به ترتیب وزنهای ۵۸۴/۰، ۱۵۱/۰ و ۱۴۰/۰ بیشترین وزنها را به خود اختصاص دادهاند. در نهایت یازده نقطه مستعد جمع آوری آب باران در حوضه شهری بیرجند مشخص گردید.
مهدیه توکلی قاضی جهانی، مجید رئوف، علی رسول زاده، سجاد میرزایی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
بدون تردید نحوهی مدیریت حوضههای آبخیز، تمام پارامترهای معادله بیلان را دچار تغییرات مینماید. یکی از عوامل مؤثر در رواناب سطحی، تغییرات کاربری اراضی میباشد. حوضه آبخیز آتشگاه یکی از زیرحوضههای مهم حوضهی آبخیز یدیبولیک چای با مساحت ۵۰/۴۰ کیلومترمربع در دامنه شرقی کوه سبلان واقع شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات کاربری اراضی، هیدروگراف سیل و دبی پیک حوضه آتشگاه در دو مقطع زمانی ۱۳۴۷ و ۱۳۹۰ صورت گرفت. نقشه کاربری اراضی، با استفاده از عکسهای هوایی مربوطه برای سال ۱۳۴۷ و با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال ۱۳۹۰ استان اردبیل و نرم افزار Google Earth برای سال ۱۳۹۰ تهیه شد. جهت برآورد متوسط حداکثر بارش روزانه از ۹ ایستگاه بارانسنجی استفاده شد. دادههای مربوط به حداکثر بارش روزانه بعد از تکمیل و بررسی نرمال و همگن بودن وارد نرم افزار Easy Fit شد. ۸ تابع توزیع احتمالاتی از طریق سه محک آماری مورد ارزیابی قرار گرفت. حداکثر بارش روزانه در تمامی ایستگاهها برای هر یک از دورههای بازگشت ۲، ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ سال با استفاده از تابع لوگ نرمال برآورد شد. جهت شبیهسازی، الگوی بارش WMO و مدل بارش-رواناب SCS انتخاب گردید. نتایج نشان داد که مساحت مراتع متراکم کاهش پیدا کرده و اراضی مسکونی و کشاورزی نیز افزایش یافته است که سبب افزایش مقدار شماره منحنی در طی ۴۳ سال (۱۳۴۷ تا ۱۳۹۰) شده است. نتایج شبیهسازی هیدروگراف سیلاب برای دو مقطع زمانی نشان داد که با افزایش دوره بازگشت، اختلاف حداکثر دبی افزایش داشته به طوری که در دوره بازگشت ۲ سال بین دبی سال ۱۳۴۷ و ۱۳۹۰ اختلاف زیادی وجود ندارد ولی با افزایش دوره بازگشت اختلاف قابل ملاحظهای بین حداکثر دبی سیلاب دو مقطع زمانی دیده میشود. نتایج حاکی از آن است که طی دوره ۴۳ سال مورد نظر، هیدروگراف سیلاب تغییر یافته و حداکثر دبی سیل نیز افزایش یافته است.
فاطمه رضایی، عبدالرضا بهره مند، جواد شیخ، محمد تقی دستورانی، محمد تاج بخش،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
تمرکز بر حوضههای آبخیز شهری از چند دهه گذشته مورد توجه بوده است. الگوی رشد حوضههای شهری نیازمند طراحی سیستم ذخیره آب باران (رواناب) میباشد. برای این منظور تخمین میزان رواناب و درصد تولید رواناب در سطوح آبگیر شهری دارای اهمیت میباشد و به منظور بررسی پاسخ هیدرولوژیکی مناطق همگن به رواناب شهری منطقه مورد نظر به عنوان واحدهای همگن مطالعاتی در مدیریت آبخیز شهری (رواناب) در نظر گرفته و با بررسی تغییرات کاربری اراضی برای سه دوره ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۵ میزان تغییرات کاربری با استفاده از نقشههای کاربری اراضی و بلوکهای آماری سازمان نقشه برداری و تصاویر ماهوارهای در محیط جی آی اس تعیین شد و با بررسی تغییرات کاربری اثر آن بر دبی اوج در محیط مدل (Civil Storm) ASSA مشخص شد. نتایج پژوهش نشان داد که دبی اوج در سال ۱۳۹۵ با افزایش سطوح نفوذ ناپذیر به مراتب بیشتر از سالهای آماری موجود میباشد و با افزایش ۲۶ درصدی مناطق نفوذ ناپذیر از سال ۱۳۷۵ تا سال ۱۳۹۵ میزان دبی ۲۴ درصد افزایش داشته است.
رقیه جهدی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
کمیسازی پویایی تغییر کاربری اراضی در مقابله با چالشهای محیطزیستی و اجتماعی-اقتصادی مانند تغییرات اقلیمی سالهای اخیر، حیاتی است. در این مطالعه تغییرات کاربری اراضی شهرستان سیاهکل در استان گیلان در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۴۰۱ و پیشبینی تغییر در سال ۱۴۲۲ بررسی شد. دادههای چندزمانی لندست ۷- ETM+و لندست ۸-OLI مربوط به سالهای ۱۳۸۰ و ۱۴۰۱ تجزیه و تحلیل شد. برای استخراج دادههای کاربری اراضی، طبقهبندی رقومی پیکسل مبنا با استفاده از الگوریتم ISODATA با شاخص کاپای بالای ۹۷/۰ برای تصاویر لندست اعمال شد. علاوه بر این، افزونه MOLUSCE در نرمافزار QGIS برای مدلسازی تغییر کاربری اراضی در سالهای ۱۴۰۱-۱۳۸۰، تولید ماتریس احتمال انتقال و شناسایی آینده کاربری اراضی برای سال ۱۴۲۲ با استفاده از شبیهسازی اتوماتای سلولی بکار گرفته شد. طی سالهای ۱۴۰۱-۱۳۸۰، نتایج نشان داد که سطوح تحت پوشش مناطق کشاورزی، اراضی لخت، اراضی ساختهشده، جنگلکاری، درختچهزار و اراضی جنگلی با نرخ رشد بهترتیب حدود ۳۱، ۳۹، ۶۷، ۸۸، ۲۰ و ۵ درصد، افزایش یافته است. سطح تحت پوشش جنگل، علفزار و نواحی آبی بهترتیب حدود ۲۲، ۱۶ و ۱۸ درصد کاهش یافته است. چمنزارهای کوهستانی تغییر قابلتوجهی نداشت. از نظر کاربری اراضی پیشبینیشده نیز نتیجه نشاندهنده نوسانات تغییر کاربری اراضی، بهویژه برای اراضی ساخته شده است که در طول زمان افزایش ثابتی را نشان میدهد. شواهدی از گسترش جنگلکاریها مشاهده شد، اما کاهش مداوم جنگلهای طبیعی میتواند تأثیر منفی بر محیط طبیعی و الگوهای سیمایسرزمین منطقهای داشته باشد. در نتیجهگیری کلی، نتایج پایش و مدلسازی تغییرات کاربری اراضی میتواند به عنوان هشداری برای مدیران، سیاستگزاران و برنامهریزان تلقی شود. همچنین توصیه میشود از دادههای بیشتری برای تجزیه و تحلیل آثار تغییرات کاربری اراضی بر الگوهای سیمایسرزمین در مطالعات آینده استفاده شود.
بهنوش فرخ زاده، نوذر گوران، سهیلا آقا بیگی امین،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده
تغییرات کاربری اراضی یک روند فراگیر مهم بومشناختی جهانی و محلی دارد و بهعنوان یکی از چالشهای عمده در قرن بیست و یکم است. این مطالعه با هدف مدلسازی تغییرات کاربری اراضی منطقه گهواره، استان کرمانشاه با استفاده از مدل LCM انجام گرفت. این مدل قابلیت شبیهسازی همزمان چندین کاربری را داشته و تغییرات کاربری اراضی را با بهرهگیری و تلفیق مدلهای زنجیره مارکوف، شبکه عصبی چند لایه پرسپترون، رگرسیون لجستیک و MLOP شبیهسازی میکند. در این تحقیق جهت تهیه نقشههای پوشش اراضی از تصاویر ماهوارههای Landsat ۴، Landsat ۵ و Landsat ۸ استفاده شد. پس از انجام تصحیحات اولیه، طبقهبندی تصاویر با روش بیشترین شباهت انجام و نقشه کاربری در سالهای ۱۳۶۵، ۱۳۷۸ و ۱۳۹۷ تهیه شد. پس از پایش تغییرات کاربریهای مختلف، طی دو دوره (۱۳۷۸- ۱۳۶۵) و (۱۳۹۷-۱۳۷۸) و انجام صحتسنجی مدل، در نهایت نقشه کاربری اراضی مربوط به سال ۱۴۰۷ با استفاده از مدل، پیشبینی شد. نتایج نشان داد طی دورههای اول و دوم بهترتیب ۳۰ و ۴۲ درصد از سطح اراضی جنگلی کاسته شده و ۲۶ و ۳۷ هکتار به سطح اراضی کشاورزی و ۸۰ و ۳۲ درصد به اراضی مسکونی اضافه شده است. بیشترین تغییرات طی دوره مورد مطالعه تبدیل ۸۰ درصد اراضی جنگلی به مرتع و جنگل تنک بود. پیشبینی تغییرات برای ۱۴۰۷ نشان داد که جنگل متراکم نسبت به سال ۱۳۹۷ با کاهش نصف مساحت خود همراه خواهد بود. مقادیر دقت کلی بالای ۹۱ درصد و ضریب کاپای بالاتر از ۸۵ درصد، نشان از دقت بالای مدل در تهیه و پیشبینی نقشههای بهدست آمده است.
مهندس محدثه نمازی، دکتر مرتضی اکبری، دکتر هادی معماریان، دکتر زهرا اسدالهی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
پوشش گیاهی یکی از عوامل اساسی و کلیدی بومشناختی در مناطق خشک است که به شدت تحت تأثیر فرآیند خشکسالی قرار دارد. بهطوریکه، در نتیجه این تاثیرات، شدت فرسایش خاک و تخریب سرزمین افزایش خواهند یافت. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی روند خشکسالی و تأثیر آن بر تغییرات پوشش گیاهی شهرستان سرخس در استان خراسان رضوی انجام شد. در این پژوهش از دادههای اقلیمی بارش و دمای ماهانه ایستگاههای سینوپتیک و تبخیر سنجی شهرستان سرخس در بازه زمانی ۲۱ ساله (۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱) برای تخمین شاخص استاندارد شده بارش- تبخیر تعرق (SPEI) استفاده شد. جهت بررسی تغییرات پوشش گیاهی نیز از تصاویر سنجنده ماهواره ETM+ و OLI و شاخص نرمالشده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI) استفاده شد. شاخص SPEI در محیط نرمافزاری R محاسبه شد. پیشبینی تغییرات پوشش گیاهی برای سال ۲۰۳۰ نیز با استفاده از زنجیره مارکوف و در محیط نرمافزاری IDRISI-TerrSet انجام شد. در نهایت، همبستگی بین دو شاخص خشکسالی و پوشش گیاهی با آزمون رگرسیون خطی مقایسه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان خشکسالی در سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰ در شهرستان سرخس و در سطح متوسط و شدید رخ داده است. بررسی تغییرات پوشش گیاهی برای سال ۲۰۳۰ نشان داد که خاک بدون پوشش نسبت به سال ۲۰۲۰ افزایش یافته و سطح اراضی با سایر طبقات از جمله پوشش گیاهی با تراکم متوسط و زیاد و تنک روند کاهشی داشته است. بررسی همبستگی میان دو شاخص پوشش گیاهی و خشکسالی نشان داد بیشترین میزان همبستگی برابر ۵۹/۰ در سطح معناداری ۰۱/۰، مشاهده شده و در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ نیز میزان ضریب همبستگی بیشتری بهترتیب به مقدار ۵۲/۰ و ۵۱/۰ میان پوشش گیاهی و خشکسالی وجود داشته است. نتایج حاصل از بررسی ارتباط میان شاخص گیاهی NDVI با شاخص اقلیمی SPEI، حکایت از وجود ارتباط مثبت این شاخصها با یکدیگر داشته است.